شعر

انجمن شاعران حسابدار

شعر

انجمن شاعران حسابدار

مریمی

 


      تا حالا شده....

      یه حرف تو دلت باشه و کسی رو نداشته باشی که بهش بگی؟

      تا حالا شده....

      یه درد داشته باشی و درمونشو ندونی که چیه؟

      تا حالا شده....

      یه عشق پاک داشته باشی و یه معشوق عاشق نداشته باشی؟

      تا حالا شده....

      یه جاده خلوت جلوت باشه و نتونی پاتو رو گاز بزاری و بری؟

      تا حالا شده....

      یه قلب تو دستت باشه و نتونی ضربانشو بشمری؟

      تا حالا شده....

      یه لیوان پر آب تو دستت باشه ولی از تشنگی هلاک باشی؟

      تا حالا شده....

      یه فردا پر از شادی در پیش داشته باشی ولی اونو با گریه عوض کنی؟

      تا حالا شده....

      یه قاب عکس رو دیوار اتاقت باشه ولی خاطره اش برات مرده باشه؟

 

nightmelody-com-0182.jpg

  
نظرات 2 + ارسال نظر
محمد جواد صابری شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ب.ظ http://attarchi.blogfa.com

سلام یحیی جان.الغرض منظورت از مریمی چیه ؟ ...

سلام به برادر جواد از آنجایی که بنده حقیره در انجمن شعر دیگر جایی ندارم وبه خوبی این مطلب مفهومم شدمنظور از مریمی خودت بهتر می دونی

همونی که یه زمانی بهش می گفتی داداش چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:15 ب.ظ

هنوز به یادتم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد